شروع...

شروع ها،زیباترین لحظات زندگی اند.

مثل تولد،شروع زندگی.

دوستی،شروع یگانگی

و مرگ،شروع عبور از ماوراء.

شروع این وبلاگ برای من،ثمره ی هم حسی با یگانه دوست دوران کودکی ام است.

این اولین نوشته ام را به او تقدیم میکنم به خاطر همه مهربانی هایش...


نظرات 18 + ارسال نظر
یگانه(اولین کامنت من برای تو):) شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:29 ب.ظ

تبریک میگم تارای عزیزم.
خوشحالم که یک شروع دوباره رو با هم تجربه می کنیم...
وای تارا نمی دونی چقدر خوشحالم...
اصن یه حسی دارم
اصن یه وضعی
اصن
مامانم:اناااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان
برو بگیر بخواب بچه نصفه شبی!

میسی انان عسیسم
شروع دوباره؟
اولین شروعمون کی بود اونوقت؟
منم یه حس عجیبی دارم...
نمیدونم دل درده،سردرده،پادرده،درده بعد از امتحان فیزیکه،چیه!
اصن یه وضعیه به خدا!
مامانم:تارااااااااااااااااااااااا محض رضای خدا یکم درس بخون!

یگانه شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:30 ب.ظ

تارا نمیشه کامنتات رو از تائیدی بودن خارج کنی؟

چشم!
ما یه انان که بیشتر ندارم!

یگانه شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:31 ب.ظ

اییییییییییییییییییییییییییییش!
چقدر کد وارد کردن سخته

آزه سخته اما وقتی 36 تا نظر بزاری آسون میشه!

یگانه شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:34 ب.ظ

راستی تو اولین کامنتم احساسات برات خرج کردم فکر نکنی خبریه ها!
نخییییییییییییییر
دلگرمی بود برای آغاز ماجرا
یه جور تقویت روحیه حریف
دیگه بالاخره من خیلی جوانزنم!!!
راستی تارا تو میدونی چرا من انقدر به این علاقه دارم؟

مگه خبری نیست؟
حریف؟حررریفففففف؟
من که حریف نمیبینم!
فقط یه دونه فندق دربسته میبینم که میخوام درو از چشم مامانم با دندون بشکنم!
من نمیدونم چقدر به این علاقه دارم!

یگانه شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:38 ب.ظ

صاحب خونه؟
نیستی خونه؟
!!!
دیدی شعر ساختم؟!
بابا ما شام نخوردیم گفتیم اینجا خبریه!

به به!
فقط یه انان شاعر کم داشتیم!
خبر؟چه خبری؟مثلا نذری اینا؟!

مریم یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:24 ق.ظ http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

میشه منم تبریک بگم تارا خانوم؟؟؟
البته اگه این یگانۀ شیطون اجازه بدن
سلام
خوش اومدی به دنیای مجازی

خواهش میکنم!
مگه میشه یگانه اجازه نده؟
سلام
مرسی
ممنون از حضورتون(به قول یگانه)

یگانه یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:12 ق.ظ

نذریت اگه شعله زرد باشه اونم با تخفیفات ویژه برای تو قبوله...
حالا میدی یا به زور ازت بگیرم؟

تخفیف؟
مگه نذری هم میفروشن؟
من حلوا دوست میدارم!
الان تکلیف چیه؟

یگانه یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:15 ق.ظ

هوراااااااااااااااااااااااااااااا!
دستا بالاااااااااااااااااااااااا!
بزن دست قشنگه رو(یگانه در حال دست زدن!)
فکر نمی کردم انقدر زود به حرفم گوش بدی

بله دیگه
مگهمیشه زود به حرفای انان کوچولو گوش نکرد؟ 
از جونم سیر شدم؟

یگانه یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:17 ق.ظ

به به...!
می بینم که یه مهمون دیگه هم به جز من داری...!
البته من که از صاحبخونه هم صاحبخونه ترم...!
به هر حال
سلام عرض شد مریم خانم
ممنون از حضورتون

انان؟
تعارف نکنی شما صابخونه
اِ چه جالب من هم اینو گفتم.اونم از قول تو!

یگانه یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:39 ق.ظ

چرا منو لینک نکردی؟

من بلد نیستم با بلاگ اسکای کار کنم

مریم یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:14 ب.ظ http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

خب یگانه جان یه لحظه بشینی سر جات من میتونم این تارا خانوم رو ببینم
اولاً خواهش میکنم
دوماً یگانه دختر ناز یکی از بهترین دوستای منه
و تو دوست نازنین دختر یکی از بهترین دوستای منی

سومآ شعله زرد نه انان... ببخشین یگانه جون شله زرد درسته

انان کاملا بی آزاره!
یه مقدار شلوغ میکنه اما مواقع لازم میشینه سرجاش!
دختر ناز؟
انان؟
شما هنوز این انان رو نشناختین!
وای من الان دقیقا تو آسمون هفتم هستم!
من؟نازنین؟ووووواااااییییی شما چقدر خوبین!
شما بگین انان.انان راحت تره!
انان از کلاس دوم همینطوری املاش ضعیف بود.
هی میگم بیا بهت یاد بدم،ندانستن عیب نیست نپرسیدن عیب است،گوش نمیده.

یگانه دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:24 ق.ظ


ای آدم فروشِ...
مگه من مورچه ام که بی آزار باشم؟

من که میدونم هر کی بی آزار باشه تو یکی نیستی!
اما همه که نباید بفهمن.
بعدشم کجای مورچه بی آزاره؟
اتاق من یه مورچه هایی داره که آدم ترجیح میده شب بغل سگ وحشی بخوابه ولی یکی از اینا رو دستش راه نره!

یگانه دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:26 ق.ظ

عزیز من اول میری تو مدیریت وبت
بعد اون گوشه یه جا نوشته جعبه لینک
کلیک می کنی یه صفحه باز میشی
بقیه شم دیگه اگه سواد خواندن و نوشتن داشته باشی حله!

حله!

یگانه دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:42 ب.ظ

چرا جواب کامنتاتو نمی دی؟
به قول یه نفر:
کپک زدن کامنتات انقدر تو آب نمک موندن

خستگی بعد از امحان زبان مانع جواب دادن من میشه خودت که درجریانی!
بعدشم خودت چرا جواب کامنتاتو نمیدی؟

مریم دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:40 ب.ظ http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

تو دوست نازنین من هم هستی از این پس
انان جان مورچه ها چنان گازی میگیرن که به قول تارا سگ وحشی در برابرشون هیچن
پس لطفن برای بی آزار بودنت یکی دیگه رو مثال بزن
مث "مریم"

دقیقا.من از بچگی با مورچه ها رابطه ی خوبی نداشتم.انانم که این حرفو زد درد دلم وا شد!
ایشالا که این انان ما هم یه بار تجربه کنه تا دیگه صحبتی از بی آزار بودن مورچه ها نکنه

مریم دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:41 ب.ظ http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

منو هم لینک کن تارا جان

حتما

یگانه چهارشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:25 ق.ظ

حاضر

غایب

یگانه چهارشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:09 ب.ظ

چلا نالاحتی آله تالا؟

نمیدونم حال روحیم ریخته به هم اساسی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد