مدرسه2



زنگ اول:ریاضی

_خب داشتم میگفتم که شما چون رشتتون ریاضیه باید...

تارا؟داری چی کار میکنی؟چرا هی اون خط کشو توی دستت تکون میدی؟گوش کن دیگه.

_ببخشید.

_خب کجا بودم؟آها اونجا بودم که...

ای وای الان میام اون خط کشو از وسط نصف میکنما!

بده به من خط کشو.

_نـــــــه!باور کنید با خط کش کاری ندارم با پشتش کار دارم.

_فرقـی نـــ...وایسا ببینم با پشتش؟

_اوووم...آره...آخه...میدونید...چیزه...

_حرف بزن دیگه.

_اَه خانوم هرچی میگردم ضرب شش در نه رو پشت این خط کش پیدا نمیکنم!

زنگ دوم:شیمی

_خب بچه ها اربیتال ها...

تــــــــــارا چرا انقدر حرف میزنی؟میدونی که تمرکزمو از دست میدم.

_ببخشید.

_دفعه ی آخرته ها.بچه این چیزایی که مینویسم رو شما هم بنویسید.

...

باز این وز وز مزخرف میاد.تارا بزار شروع کنم به درس دادن بعد شروع به حرف زدن کن.

همین الان بلند شو و بگو چی داشتی میگفتی.

_من؟هیچی؟

_بــــــــــــــــــگــــــــــــــــــــــــــــــــو.

_من داشتم از کیمیا میپرسیدم که به نظرش شما دماغتونو عمل کردید یا نه!

صدای من چند دقیقه بعد در راهرو مدرسه:

من یه پرنده ام....آرزو دارم!!

زنگ سوم:فیزیک

_یعنی چی که بردار بلد نیستی؟مگه تابستون مدرسه نیومدی؟

_چرا اما...

_ایشالا که نماد علمی بلدی؟واسه پنجم دبستانه.اینو حل کن.

_خب...اِ...اینجا باید بشه...اِ...

_چطوره یه ضرب بدم حل کنی شایدم تقسیم.هشت نه تا؟

_ اِ اینو میگما!یه لحظه...هفل هشتا پلنگه شیش تا.هشت ضربدر هشت میشه....

_بـــــــــــــس کن!سی رو که بلدی منهای بیست و پنج کنی؟

_هه هه هه آره خانوم.یه لحظه بیست و پنج،بیست و شش،بیست و هفت،بیست و هشت،بیست و نه،سی.میشه شش تا.

اِ خانوم کجا رفتین؟!

زنگ آخر:ورزش

_یعنی تو هیچ ورزشی بلد نیستی؟والیبال؟هندبال؟بسکتبال؟فوتبال؟ایروبیک؟

_نه متاسفانه.

_لی لی چی؟لی لی بلدی؟پاشو برو از حیاط بیرون تو رو میبینم حالم از خودم به هم میخوره.

خب بچه ها شروع کنید دو به دو روبه روی هم وایسید تا...

اِ تو که باز اومدی؟

_هیچی خانوم اومدم بپرسم استپ هوایی جز ورزشا حساب نمیشه؟من اونو خیلی خوب بلدما!


پ.ن:مدرسه را دوست دارم با همه ی دردسرهایش!!

پ.ن:اسپیکرهایتان را روشن کنید لفطا!



نظرات 9 + ارسال نظر
یگانه دوشنبه 15 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 06:44 ب.ظ

خخخخ!!خیلی باحال بود!
این فعلا باشه تا فردا...امتحان ریاضی داریم

اوکی هانی
تو مگه واسه امتحان ریاضی هم درس میخونی ریاضی دان؟

یگانه سه‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 03:38 ب.ظ

واااای!
من خعلی خوشحالم!
.
.
اگه گفتی چرا؟

امممم...
چون من پست نوشتم؟

یگانه سه‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:56 ب.ظ

یعنی من موندم تو حکمت اینکه تو چرا نابغه نشدی...
شایدم استعداد هنوز کشف نشده ای!
به خاطر امتحان ریاضی خوشحالم
و اینکه امروز روز منه!
روز نی نی ها

اه اه اه امتحان ریاضی هم خوشحالی داره؟
هی میگم بیاین منو کفش!کنید کسی گوش نمیده
نی نی عزیز روزت مبارک

یگانه سه‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:57 ب.ظ

راستی آپ شدم!
با یه پست اعصاب خرد کن!

بلی در جریانم.
فقط داشتم فکر میکردم چه نظری بزارم که نعمتی عززززززززیزززززگفت :چرا ناراحتی؟بیا من موضوع میدم بهت!

یگانه چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:33 ب.ظ

خود امتحان ریاضی نه ولی نمره ی درخشان امتحان ریاضی چرا.

اه اه اه انقدددددرررررررررررررر از بچه خرخون ها بدم میاد.
اه اه اه

یگانه چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:22 ب.ظ

این نهایت لطفت رو می رسونه

بلی پس چی؟
من همینم به همه نمیگم

یگانه جمعه 19 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 02:45 ب.ظ

تارا منو از لینکدونیت بردار!
زود

چراااا؟
وای من هول شدم.
اوووومممم.
باشه

یگانه شنبه 20 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:04 ب.ظ

اینجا نمیشه بگم...حالا یبار که دیدمت یا باهات تلفنی صحبت کردم میگم.

فکر کنم فهمیدم

آیـــــــــــلا پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 05:42 ب.ظ http://crazy-quirky.mihanblog.com/

آپم بدو بیا

حتما عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد