توضیح عکس:بار دیگر شهری که دوست میداشتم*!
(کرمانشاه،طاق بستان،نوروز 92،شاهکار تارا ر.!)
-تارا؟
-تارا بیدار نمیشی؟
-تـــــــــارا؟
-تارا اگه بیدار نشی ما ناهارمون رو میخوریم،یه چرت میزنیم و بعد قهر میکنیم برمیگردیم کرمانشاها!!!
-تــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارررررررررررررررااااااااااااااااااااااااااااااا؟
پی تارا نوشت:این شلوغی و هیاهو را دوست دارم.هیاهویــِ دلنشینـِ بودن را*!
پی دختر عمه نوشت:این روزها به کسی وابسته شده ام که نمیدانم روزهای نبودنش را چگونه باید سر کنم.
پی دوست نوشت:زنگ که میزنی دلم میلرزد.دیگر طاقت شنیدن صدایت از راه دور را ندارم گلـِ مریمـِ من!
پی دختر نوشت:دختر بدی شده ام برای مادری که حالا فهمیدم از خودم با من مهربان تر است.
پی نوه نوشت:میگویی کمرت درد میکند و نمیدانی که با این حرفت قدرت تنفس کردن را از من میگیری!
پی آهنگ نوشت:آهنگی که مونس شب هایم شده.
*:عنوان کتاب نادر ابراهیمی.
*:متنی که از وبلاگ عمه ام برداشته ام!
وایییییییییییییییییییییییییییییییییی
شرمنده میکنی مارو!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خخخخخخخ!
تو شرمنده ام میشی هانی؟
خخخخخخخ!